نریما
-انگار دیگه باید بریم
-من برم دنبال سیچی!
-سیچی......سیچی....
سیچی:هووی چراداد میزنی؟
-هوف چقدر باید صدات کنم؟بریم دیگه
خانم روزاکی:خانم ایچیزن میشه یه دیقه بیاین
-امم من؟
روزاکی:بیاین!
-اومدم جلوو
-چیزی شده؟؟
روزاکی: برادر شما گفته بودکه................................
با عصبانیت به سمت سیچی رفتم
سیچی:هویی
-بیاااا بریم
-سریع رفتیم خونه
-جیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــغ
سیچی:وا گووووووشم
رفتم سریع سر کمد دنبال کوله پشتی میگشتم
-وای اینو پیدا کردم
راکتمو.عطرمورد علاقمو برداشتم کارلینم (گربه)دنبالم اوومد
سیچی:کجا میری
-تو فرصتمو ازم گرفتی نامرد....
بدوبدو رفتم
وای بازم این جن
مرلی بالا پشت بام بود
- تو غول اینجا چی کار میکنی ها
مرلی: این وقت شب کجا میری؟
-ههه زدم بیرون از خوونه
مرلی:فراریی یهیه
-خب که چی؟؟من باید برم
مرلی:کدوم گور
-ههه بتوچه!
مرلی:منم بیام؟
-چ....چ....چی میگی؟تو مگه شاکی هستی؟
مرلی:اومدم
-عِ دختره ی خنگ چیکار میکنه
-یه هوو با دوتار سیشرت از روی پشت بام پرید!!1
یا قمر بنی هاشم
مرلی:من اومدم
-وای چرا اخه؟؟
مرلی:میگم بریم دنبال اینهی
-اینهی ؟؟؟/تو خودت اضافی هستی
مرلی:گمشو الان کورا شاکیه
- خب رسیدیم
عِ اینهی دم در چکار میکنه؟//
مرلی:اینجا چی کار میکنی؟؟؟/
ایجی:سلام اینهی
-او.....او
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:ممنون اجی
پاسخ:نه